به رنگ چادرم

Wife / Mom
به رنگ چادرم

علاقمند به کتاب، چای، گل، موسیقی و فیلم
مشتاق رشد و یادگیری

۵ مطلب با موضوع «مادر کافی» ثبت شده است

: این پست در حال تکمیل شدن است :

 

تنظیم عاطفی یا احساسی در کودکان به چه معناست ؟ 

تنظیم عاطفی به معنای توانایی کودکان در شناسایی و مدیریت احساسات آنهاست. مانند هر جنبه از رشد کودک ، تنظیم عاطفی ؛ با ارتباط مراقبت کننده‌ی کودک با او آغاز می شود.مراقبان کودک که بطور مداوم نیازهای کودک را برآورده میکنند ؛ پایه و اساس تنظیم عاطفی سالم را ایجاد میکنند. در اوایل نوزادی و نحستین دوره‌ی رشد؛ کودکان به مراقبان خود نیاز دارند تا در صورت پریشانی آنها را آرام کنند و تسکین دهند. اگر این نیازها به طور مداوم و به موقع برآورده شود ، کودکان با اطرافیان خود احساس اعتماد و امنیت می کنند. آنها همچنین از این تجربیات مثبت برای شروع به یادگیری مدیریت احساسات استفاده می کنند. 

 

کودکان طیف وسیعی از احساسات را تجربه می کنند و بدون تفکر نسبت به آنها واکنش نشان می دهند. این محدوده شامل همه‌ی احساسات؛ از شادی تا ناامیدی و ترس است. در سه سال اول زندگی ، کودکان در حال ساختن پایه و اساس این مهارت هستند. کودکان برای مدیریت احساسات خود ؛ از مراقبان ، بازی و گفتار خصوصی خود استفاده می کنند. کودکان از مراقبان خود می‌آموزند که بین آنچه احساس میکنند و عملی که میخواهند انجام دهند ؛ مکث کنند. درواقع کودکان از مراقبان خود الگو میگیرند. باید به کودکان کمک کنیم تا در موقعیت هایی که احساسات شدیدی را تجربه می کنند ؛ کمی صبر کنند تا فکر کنند ، برنامه ریزی کنند و درنهایت واکنش مناسبی برای برطرف کردن نیازهای خود داشته باشند.

 

تنظیم عاطفی بسیار مهم است زیرا بر نحوه تعامل کودکان با یکدیگر و با بزرگسالان ، ایجاد همدلی ، تسلط بر مهارت های جدید و کار بر روی ناامیدی و درگیری تأثیر می گذارد.

 

تولد تا ۹ ماهگی :


کودکان با قراردادن مقرراتی برای خود ؛ در حال توسعه توانایی مدیریت تجربیات عاطفی خود هستند ، زیرا آنها نیاز دارند به گونه‌ای نیازهای خود را به مراقبان اطلاع دهند.

 

شاخص‌ها برای کودکان در این سن عبارتند از :

  • نیازهای خود را با صداها و حرکات نشان میدهند.
  • قادر به استفاده از نشانه‌ها برای تحریک مراقبان ؛ بعنوان مثال چرخش سر ؛ خیره نگاه کردن و ... در این سن تماس چشمی شروع میشود
  • شروع به استفاده از استراتژی های تسکین دهنده خود می کند ، به عنوان مثال ، دست ها را می مکد ، شیئی را می گیرد تا بتواند خود را آرام کند
  • شروع به استفاده از صدا میکند ، به عنوان مثال ، گریه کردن ، خندیدن و ...

 

استراتژی های تعامل

  • از نظر عاطفی برای کودک در دسترس باشید. متفکرانه به نیازهای آنها پاسخ دهید ، به عنوان مثال کودک را محکم نگه دارید ، به آرامی تکان دهید و او را بغل کنید
  • برای رفع نیازهای کودک به علائم و حرکات او پاسخ دهید
  • برای جلوگیری از تحریک بیش از حد و ناراحتی ، به نشانه های ظریف کودک توجه کنید
  • احساسات خود را در موارد چالش برانگیز تشخیص داده و کنترل کنید ، مثلاً کودکی گریان که آرام نخواهد شد

 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۰۳:۰۲
  • مهربان بانو

دیشب وقتی داشتم با چند تا از مادرهای خارجی درمورد بازی و سرگرم کردن کودکان صحبت میکردم ؛ یکی از آنها حرف قشنگی زد. وقتی دوست داریم کودک‌مان کاری را یاد بگیرد به او آموزش میدهیم. مثلا وقتی میخواهیم نقاشی کردن یاد بگیرد ؛ به او آموزش میدهیم. وفتی میخواهیم او دوچرخه سواری یاد بگیرد‌؛ به او آموزش میدهیم. وقتی مبخواهیم به خوبی شنا کند ؛ به او آموزش میدهیم. ممکن است هزار بار خطا کند ؛ از دوچرخه بیفتد ؛ ما همچنان به آموزش ادامه میدهیم. اما وقتی کودک رفتار نادرستی از خود نشان میدهد : سریعا او را تنبیه میکنیم. درست رفتار کردن کودک نیز مانند بقیه مسایل نیازمند صبوری و آموزش درست است. مقاله‌ی زیر در مورد "احساسات" را از سایت https://illinoisearlylearning.org ترجمه کردم و در چند بخش آنرا پست میکنم.

 

احساسات ؛ فوق‌العاده هستند.

هنگامی که افراد - چه بعنوان والدین چه مربی - زندگی روزمره‌ی خود با کودکان خردسال را توصیف میکنند ؛ اغلب در مورد فراز و نشیب‌های احساسی که کودکان در طول روز و مواقع غذاخوردن ؛ بازی ؛ تعویض لباس ؛ دستشویی رفتن و ... تجربه میکنند ؛ صحبت میکنند. 

مراقبین کودک لحظات شادی و خوشحالی ؛ پرهیجان و پرانرژی را به خوبی لحظات چالش برانگیزی مثل لحظات بدخلقی و گریه‌کردن توصیف کنند. این احساسات متضاد ممکن است همگی در یک بعدازظهر اتفاق بیفتد. این فراز و نشیب ها معمولی‌ست.

کودکان خردسال می‌آموزند که احساسات خود را مدیریت کنند و آنها را با زبان و رفتار مناسب ابراز کنند. والدین ، ​​سرپرستان و معلمان می توانند با گذر زمان برای تبدیل شدن به "مربیان احساسات" ، به کودکان خردسال در ایجاد این درک کمک کنند. 

حال چرا یک بزرگسال باید سعی کند برای کودکان "مربی" باشد تا به آنها در یادگیری احساسات کمک کند؟

یادگیری درباره احساسات کمی شبیه به یادگیری شنا است. شنا آسان ترین چیز برای یادگیری‌ست. برای یادگیری شنا در آب با کسی هستید که شما را راهنمایی کند و در امان نگه دارد. یک مربی شنای خوب در حالی که یک شناگر جدید دستان خود را در آب می کشد تا شنا یادبگیرد ؛ با کلمات؛ مسیر و جهت مثبت و درست را برای بهبود او در کنار استخر ارائه می دهد و او را تشویق میکند.

به همین ترتیب ، کودکان هم یاد می گیرند که به طور مناسب احساسات خود را مدیریت و بیان کنند وقتی کسی در این مسیر به آنها کمک می کند تا افکار و احساسات خود را بدرستی ابراز کنند .یک مربی احساسی خوب در طول لحظات چالش برانگیز کودک را مورد حمایت و تشویق قرار می دهد و به او کمک می کند تا در لحظه های آرام به روش های مناسب بیان و مدیریت احساسات فکر کند .

در اینجا چند روش وجود دارد که مراقبان می توانند مربی احساسات باشند و در هنگام رشد این مهارت های مهم به کودکان کمک کنند:

 

با استفاده از کلمات ؛ احساسات را نامگذاری کنید

به کودکان کمک کنید تا یاد بگیرند که احساسات آنها نام دارند. از کلماتی مانند شاد ، غمگین ، عصبانی ، ناامید ، حسود ، خجالت ، یا تنها استفاده کنید. برای کودکان بسیار خردسال ، میتوانبد تصاویری از احساسات را تهیه و یا نقاشی کنید. وقتی عکسها را مشاهده می کنید با کودک در مورد احساسی که در تصویر هست گفت و گو کنید. احساسات ساده ای مانند شاد ، غمگین و عصبانی و ... . با بزرگتر شدن کودکان ، ممکن است بازتاب ها و گفتگوها طولانی تر شوند. به عنوان مثال ، یک مراقب ممکن است بگوید ، "بنظر میاد امروز بعد از رفتن پسر عمو به خانه ، ناراحت شدی . شاید دوست داری هنوز بازی کنی . اینجور وقت‌ها آدم احساس تنهایی می کنه . آیا چنین احساسی داری؟ "

 

نحوه سهیم شدن احساسات به روشهای مناسب را توصیف کنید
کودکان خردسال به چگونگی صحبت افراد در مورد احساسات گوش می دهند و روش های مناسب برای نشان دادن احساسات خود را از افراد اطراف خود می آموزند. با بیان تجربه خود ، به آنها کمک می کنید تا یاد بگیرند. بگذارید بشنوند شما از کلمات برای گفتن در مورد احساسات خود استفاده می کنید. "وقتی فقط بستنی وانیلی بود خیلی ناامید شدم. من واقعاً بستنی شکلاتی می خواستم! " یا "وقتی می بینم باد برگها را روی شاخه ها تکان میدهد احساس آرامش می کنم."

 

همه‌ی ما احساساتی داریم

به کودکان اجازه دهید بدانند که همه‌ی احساسات و صحبت کردن درباره آنها درست است. به آنها یادآوری کنید که آسیب رساندن به بدن یا احساسات دیگران یا از بین بردن اموال مورد قبول شما نیست . بگویید ، "من می دانم که وقتی برادرت کامیون را از تو می گیرد ، احساس عصبانیت می کنی. به او بگو که میخواهی آن را به تو برگرداند . "

از آنچه در کتاب ها یا فیلم ها می بینید کمک بگیرید و برای آموزش احساسات به کودک استفاده کنید . "به لبخند آن دختر کوچولو نگاه کن! وقتی در پارک تاب می خورد خیلی خوشحال است! "

 

 

  • ۱ نظر
  • ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۱۹:۴۴
  • مهربان بانو

بچه‌ها رو اگر رها کنیم دوست دارن تا آخر دنیا پای تلویزیون بشینن. اما اگر انتخاب‌های دیگری بغیر از کارتون دیدن داشته باشن شاید خیلی مسالمت آمیز از پای اون پاشن. ما اینطوری از تلویزیون دل میکنیم

این روزها بازی های ما خیلی هدفمندتر و اصولی‌تر شده. سعی میکنم از شب قبل یا صبح زود همون روز چند تا بازی پیدا کنم تا با هم انجام بدیم . صبح‌ها بیشتر به بازی‌های فکری و کاردستی نقاشی بازی‌های حسی نمایشی شناختی حل مساله بازی های اجتماعی و ... و در کل بازی‌هایی که به نشستن احتیاج دارن میگذره. بعد از نهار و عصرها بازی‌هامون فیزیکی‌تر و پرتحرک‌تر میشه. توپ بازی. بدو بدو. قایم باشک بازی‌های تعادلی و ... 

البته این رو اضافه کنم کل روز هم به بازی کردن نمیگذره. صبح‌ها نهایت دو تا و عصرها هم همینطور. بقیه‌ی روز رو به انجام روتین‌های روزانه اختصاص میدیم. مثلا چی ؟ مثلا از خواب بیدار شدن. دست‌شویی رفتن. دست و صورت شستن. مسواک زدن. صبحونه خوردن. تلویزیون نگاه کردن. کتاب خوندن. لباس پوشیدن. پیاده روی. اسباب بازی جمع کردن خوابیدن و ... و در کل کارهایی که هر روز باید تکرار بشن. 

این روتین‌ها فرصت بسیار خوبی برای گفتگوست و بستری برای رشد زبانی و کلامی کودک ایجاد میکنه. مثلا ما صبح‌ها تا چشمامون رو باز میکنیم به هم سلام میدیدم و صبح بخیر میگیم. هیچ عجله‌ای برای از تخت پایین اومدن نداریم و سعی میکنیم با هم یک شعر سلام صبح بخیری بخونیم تا بیشتر انرژی بگیریم. بعدش در مورد شروع روز و آفتاب و پرنده‌های توی اسمون حرف میزنیم و سوال ازش میپرسم . اینکه خب حالا دوست دارید صبحونه چی بخوریم. شیرمون عسل داشته باشه یا نداشته باشه و ... اینکه امروز دوست دارید چکار کنیم و چه بازی‌ای انجام بدیم. 

من برای اینکه زینب با این کارهای روتین روزانه بیشتر آشنا بشه و بتونه برنامه‌ریزی کنه یک سری فلش کارت از این فعالیت‌ها در پینترست پیدا کردم و پرینت گرفتم. شما میتونید اگر وقت کافی داشتید خودتون نقاشی کنید. کارت هارو سمت راست در یخچال چسبوندم و  هر روز صبح میخوام کارت‌ها رو به ترتیب کارهایی که دوست داره انجام بده مرتب کنه. حالا اون یک برنامه داره که برای سرگرم شدن حسابی بهمون کمک میکنه. با انجام هرکدوم اون کارت رو به سمت چپ و قسمت کارهای انجام شده انتقال میدیم.

سعی کنید تا جایی که ممکنه به انتخاب‌های کودک احترام بذارید. لازم نیست برای انجام این روتین‌ها جایزه در نظر بگیرید یا اگر اونها رو انجام نداد وارد جنگ بشید. سعی کنید هر روتین رو با یک بازی شعر یا یک نمایش هیجان انگیزتر کنید. میتونید برای روتین‌هاتون کاردستی درست کنید. 

خب. حالا خیال‌تان راحت شد که بچه‌ها بغیر از تلویزیون دیدن کارهای مهم تری هم برای انجام دادن دارند :)

 

  • ۰ نظر
  • ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۵۱
  • مهربان بانو

    

دوستم که خونه شون دو تا کوچه پایین تر از خونه ماست چند روزی هست شاغل شده و سر کار میره. برای همین ساعت هایی که نیست پسرش رو میاره پیش ما. الآن دو هفته ای میشه که بعضی روزا من مامان سه تا بچه ام :)

این موضوع خوبیای خودش رو داره. شاید یه کم بیشتر خسته بشم ولی از اینکه میبینم دست و پاحنایی بغیر از من میتونه با بقیه هم باشه و باهاشون بازی کنه و بهش خوش بگذره کلی انرژی میگیرم.

بیشتر وقتا دوست دارن از هم تقلید کنن و خب تو قسمت غذا یا میوه خوردن این به نفع منه و کلی ذوق میکنم

البته همیشه همینقدر شیک و مجلسی و اتوخورده جلو نمیره. امان از وقت هایی که میخوان در زمینه ی جیغ و داد کردن و دعوا از هم تقلید کنن و زورآزمایی کنن ! که اون لحظات هیچ وقت تقدیم شما نباد :))

یا تو آشپزخونه مشغولم که میشنوم یکی شون داره داد میزنه که این مال منه. اون یکی هم اون ور وسیله رو گرفته و داره داد میزنه نه این برای منه ! چون تقریبا همسن هستن توانایی تقسیم کردن و به اشتراک گذاشتن وسیله هاشون با همدیگه رو ندارن

 

در چنین مواقعی : 

پدر و مادر مقتدر قبل از چنین اتفاق‌هایی یا در حین مواجهه شدن با اولین مشاجره ها مهارت های لازم رو به کودک شون یاد میدن

بهتره برای رسیدن کودک به درک چنین مسایلی - تقسیم کردن شریک شدن رعایت نوبت و خوشرفتاری - عجله نکنید و او رو تحت فشار قرار ندید. فقط حد و حدودها رو بروشنی براش مشخص کنید. 

 

درگیری های جزیی کودکان رو نادیده بگیرید. در هر موردی دخالت نکنید و اجازه بدید بچه ها مسایل رو به روش خودشون حل کنن. 

اما اگر مجبور به مداخله شدید به هیج وجه پلیس بازی در نیارید و دنبال مقصر نباشید. چون این رفتار کار یک پدر و مادر مستبد هست.

 در این قبیل موارد هر دوشون مقصرن ! اگر فقط یکی شون رو دعوا کنیم تو این وضعیت کودک خطاکار مجازات می‌شه و برای کودکی که نقش قربانی رو داره دلسوزی می‌کنیم. 
بهتره بدونین این روش باعث می‌شه دعوا و مشاجره بین بچه‌های شما تبدیل به یک اتفاق همیشگی بشه.
 

اگر دعوا پیش اومد هر دو فرزند باید عواقب کارشون رو ببینن.
مثلاً اگر دعوا بر سر بازی با یک وسیله است، هر دو از بازی کردن با وسیله محروم می‌شن تا وقتی که برنامه‌ای رو به شما بگن و طبق اون اعلام کنن چطور می‌خوان بدون دعوا اسباب بازی رو شریک بشن. ‌
 

اما اگر رفتار های خشونت آمیز و پرخاشگرانه دیدید بلافاصله وارد جریان بشید. اون ها رو از هم جدا کنید تا آبا از آسیاب بیفته

من سعی میکنم حواسشون رو پرت کنم تا کلا اون موضوع رو فراموش کنن

 

وقتی داریم با بچه ها بازی میکنیم یا یچه ها با همدیگه بازی میکنن :

تا حد ممکن به نظافت یا به هم ریختگی خونه بی اعتنا باشید. با بچه ها کودکی کنید و اجازه بدید کودک درون شما هم با بچه ها بازی کنه.

بازی کردن با کودک مون رو احمقانه یا دور از شان خودمون ندونیم.  یادمون باشه هرچی بیشتر با بچه ها بازی کنیم اونا هم بیشتر یاد میگیرن چطوری با بقیه رفتار کنن و تعامل داشته باشن. 

 

 

  • مهربان بانو

طی چند ماه اول پس از زایمان که برای تطبیق با شرایط جدید در تلاش هستیم - شرایطی که مملو از فراز و نشیب است - ، باید به نیاز های خود ( وقت شخصی ) نیز توجه داشته باشیم تا از تلاطم های عاطفی پس از زایمان در امان بمانیم

پدر و مادر شدن به این معنا نیست که شما سلامت جسمی عاطفی و روانی خود را به فراموشی بسپارید. 

باید خوب و بموقع غذا بخورید. خواب کافی داشته باشید خود را در خانه زندانی نکنید زیرا بدون تردید پدر و مادر شدن. وشی برای خودکشی نیست

 

پدر و مادر شدن روشی برای خودکشی نیست ! بلکه مسیولتی برای تامین نیازهای اعضای خونواده ست


 

وقت شخصی و اوقات فراغت

با به دنیا اومدن بچه ها وقت چندانی برای اوقات فراغت مامان ها و باباها باقی نمی مونه . پس باید از هر فرصتی برای به دست آوردن اون - اوقات فراغت - استفاده کنیم

همه ی اعضای خانواده به زمان و وقت مخصوص خود نیاز دارن . برای ایجاد وقت شخصی و اوقات فراغت باید برنامه ریزی مناسبی داشته باشیم . شاید کار سختی به نظر بیاد ولی بدون تردید به زحمتش می ارزه

اگر مراقب خود و روابطمون نباشیم در دراز مدت از نظر ذهنی و عاطفی به مشکل برمیخوریم

 

از اوقات فراغتی که برای خودتون در نظر میگیرید احساس گناه نکنید و اجازه ندید خودتان یا شخص دیگه ای سرزنش تون کنه 

 

کودکان به والدینی شاد پرانرژی شوخ و هوشیار احتیاح دارن . بدون شک پدر و مادری که زیر فشار زندگی از پا در اومدن و از نظر جسمی و روحی کاملا تحت فشار هستن کمک چندانی عاید خودشون و کودک شون نمیکنن

 

کمک بگیرید

نکته ای که نباید فراموش کنیم اینه که پدر و مادر نمی تونن افراد کاملی باشن.  همونطور که فرزندمان مون هم موجودات کاملی نیستن

 

در زمان قدیم که خانواده ها گسترده تر بودن و چند نسل با یکدیگه و در کنار هم زندگی میکردن افراد بسیاری ما رو در نگهداری و تربیت کودک مون مورد حمایت قرار میدادن . اما امروزه خونواده ها فقط از پدر مادر و فرزندان تشکیل شده که در برخی موارد مامان خونه هم شاغله 

پس طبیعیه که در این شرایط به حمایت و کمک دیگران نیاز داشته باشیم

 

یاری گرفتن از دیگران را نشانه قدرت بدانید نه ضعف

ولی عاقلانه کمک بگیرید زیرا اشکالی نداره اگر گاهی اوقات پدربزرگ مادربزرگ یا اقوام نزدیک در انجام کارهای مختلف به ما کمک کنند

 

به یاد داشته باشید تربیت کودک کار یک نفر نیست. پس باید به حمایت دیگران دلگرم باشیم تا این کار رو به نحو احسن و بخوبی انجام بدیم. 

کمک گرفتن از دیگران رو محدود به مشکلاتی چون زایمان یا اسباب کشی نکنید چون بدون تردید شما هم به اوقات فراغت نیاز دارید و بهتره در این زمینه هم از دیگران کمک بخواهیم. 

 

در هر شغلی پاداش و اضافه حقوق وجود داره . پس در شغل تربیت کودک نیز این پاداش رو برای خودمون در نظر بگیریم

مثلا هر ماه زمان خاصی رو به خودتان اختصاص بدید و به آرایشگاه سینما یا استخر برید

دوستانتون رو ملاقات کنید و به کارهای مورد علاقه تون بپردازید تا از نظر عاطفی تجدید قوا کرده باشید. اینطوری پرانرژی تر شروع میکنید و قادر به رسیدگی دوباره به اعضای خونواده هستید

 

پس داشتن وقت شخصی گزینه ای تجملی نیست بلکه ضرورتی واقعی است. 

 

به یاد داشته باشیم 

از پرداختن به مسایل پیش پا افتاده و غیر ضروری بپرهیزید. همواره در تربیت فرزندتان بکوشید و نیروی خود رو صرف تفریح کردن و لذت بردن از وجود او کنید :)

 

  • مهربان بانو