به رنگ چادرم

Wife / Mom
به رنگ چادرم

علاقمند به کتاب، چای، گل، موسیقی و فیلم
مشتاق رشد و یادگیری

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احساسات کودک» ثبت شده است

: این پست در حال تکمیل شدن است :

 

تنظیم عاطفی یا احساسی در کودکان به چه معناست ؟ 

تنظیم عاطفی به معنای توانایی کودکان در شناسایی و مدیریت احساسات آنهاست. مانند هر جنبه از رشد کودک ، تنظیم عاطفی ؛ با ارتباط مراقبت کننده‌ی کودک با او آغاز می شود.مراقبان کودک که بطور مداوم نیازهای کودک را برآورده میکنند ؛ پایه و اساس تنظیم عاطفی سالم را ایجاد میکنند. در اوایل نوزادی و نحستین دوره‌ی رشد؛ کودکان به مراقبان خود نیاز دارند تا در صورت پریشانی آنها را آرام کنند و تسکین دهند. اگر این نیازها به طور مداوم و به موقع برآورده شود ، کودکان با اطرافیان خود احساس اعتماد و امنیت می کنند. آنها همچنین از این تجربیات مثبت برای شروع به یادگیری مدیریت احساسات استفاده می کنند. 

 

کودکان طیف وسیعی از احساسات را تجربه می کنند و بدون تفکر نسبت به آنها واکنش نشان می دهند. این محدوده شامل همه‌ی احساسات؛ از شادی تا ناامیدی و ترس است. در سه سال اول زندگی ، کودکان در حال ساختن پایه و اساس این مهارت هستند. کودکان برای مدیریت احساسات خود ؛ از مراقبان ، بازی و گفتار خصوصی خود استفاده می کنند. کودکان از مراقبان خود می‌آموزند که بین آنچه احساس میکنند و عملی که میخواهند انجام دهند ؛ مکث کنند. درواقع کودکان از مراقبان خود الگو میگیرند. باید به کودکان کمک کنیم تا در موقعیت هایی که احساسات شدیدی را تجربه می کنند ؛ کمی صبر کنند تا فکر کنند ، برنامه ریزی کنند و درنهایت واکنش مناسبی برای برطرف کردن نیازهای خود داشته باشند.

 

تنظیم عاطفی بسیار مهم است زیرا بر نحوه تعامل کودکان با یکدیگر و با بزرگسالان ، ایجاد همدلی ، تسلط بر مهارت های جدید و کار بر روی ناامیدی و درگیری تأثیر می گذارد.

 

تولد تا ۹ ماهگی :


کودکان با قراردادن مقرراتی برای خود ؛ در حال توسعه توانایی مدیریت تجربیات عاطفی خود هستند ، زیرا آنها نیاز دارند به گونه‌ای نیازهای خود را به مراقبان اطلاع دهند.

 

شاخص‌ها برای کودکان در این سن عبارتند از :

  • نیازهای خود را با صداها و حرکات نشان میدهند.
  • قادر به استفاده از نشانه‌ها برای تحریک مراقبان ؛ بعنوان مثال چرخش سر ؛ خیره نگاه کردن و ... در این سن تماس چشمی شروع میشود
  • شروع به استفاده از استراتژی های تسکین دهنده خود می کند ، به عنوان مثال ، دست ها را می مکد ، شیئی را می گیرد تا بتواند خود را آرام کند
  • شروع به استفاده از صدا میکند ، به عنوان مثال ، گریه کردن ، خندیدن و ...

 

استراتژی های تعامل

  • از نظر عاطفی برای کودک در دسترس باشید. متفکرانه به نیازهای آنها پاسخ دهید ، به عنوان مثال کودک را محکم نگه دارید ، به آرامی تکان دهید و او را بغل کنید
  • برای رفع نیازهای کودک به علائم و حرکات او پاسخ دهید
  • برای جلوگیری از تحریک بیش از حد و ناراحتی ، به نشانه های ظریف کودک توجه کنید
  • احساسات خود را در موارد چالش برانگیز تشخیص داده و کنترل کنید ، مثلاً کودکی گریان که آرام نخواهد شد

 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ فروردين ۰۰ ، ۰۳:۰۲
  • مهربان بانو

دیشب وقتی داشتم با چند تا از مادرهای خارجی درمورد بازی و سرگرم کردن کودکان صحبت میکردم ؛ یکی از آنها حرف قشنگی زد. وقتی دوست داریم کودک‌مان کاری را یاد بگیرد به او آموزش میدهیم. مثلا وقتی میخواهیم نقاشی کردن یاد بگیرد ؛ به او آموزش میدهیم. وفتی میخواهیم او دوچرخه سواری یاد بگیرد‌؛ به او آموزش میدهیم. وقتی مبخواهیم به خوبی شنا کند ؛ به او آموزش میدهیم. ممکن است هزار بار خطا کند ؛ از دوچرخه بیفتد ؛ ما همچنان به آموزش ادامه میدهیم. اما وقتی کودک رفتار نادرستی از خود نشان میدهد : سریعا او را تنبیه میکنیم. درست رفتار کردن کودک نیز مانند بقیه مسایل نیازمند صبوری و آموزش درست است. مقاله‌ی زیر در مورد "احساسات" را از سایت https://illinoisearlylearning.org ترجمه کردم و در چند بخش آنرا پست میکنم.

 

احساسات ؛ فوق‌العاده هستند.

هنگامی که افراد - چه بعنوان والدین چه مربی - زندگی روزمره‌ی خود با کودکان خردسال را توصیف میکنند ؛ اغلب در مورد فراز و نشیب‌های احساسی که کودکان در طول روز و مواقع غذاخوردن ؛ بازی ؛ تعویض لباس ؛ دستشویی رفتن و ... تجربه میکنند ؛ صحبت میکنند. 

مراقبین کودک لحظات شادی و خوشحالی ؛ پرهیجان و پرانرژی را به خوبی لحظات چالش برانگیزی مثل لحظات بدخلقی و گریه‌کردن توصیف کنند. این احساسات متضاد ممکن است همگی در یک بعدازظهر اتفاق بیفتد. این فراز و نشیب ها معمولی‌ست.

کودکان خردسال می‌آموزند که احساسات خود را مدیریت کنند و آنها را با زبان و رفتار مناسب ابراز کنند. والدین ، ​​سرپرستان و معلمان می توانند با گذر زمان برای تبدیل شدن به "مربیان احساسات" ، به کودکان خردسال در ایجاد این درک کمک کنند. 

حال چرا یک بزرگسال باید سعی کند برای کودکان "مربی" باشد تا به آنها در یادگیری احساسات کمک کند؟

یادگیری درباره احساسات کمی شبیه به یادگیری شنا است. شنا آسان ترین چیز برای یادگیری‌ست. برای یادگیری شنا در آب با کسی هستید که شما را راهنمایی کند و در امان نگه دارد. یک مربی شنای خوب در حالی که یک شناگر جدید دستان خود را در آب می کشد تا شنا یادبگیرد ؛ با کلمات؛ مسیر و جهت مثبت و درست را برای بهبود او در کنار استخر ارائه می دهد و او را تشویق میکند.

به همین ترتیب ، کودکان هم یاد می گیرند که به طور مناسب احساسات خود را مدیریت و بیان کنند وقتی کسی در این مسیر به آنها کمک می کند تا افکار و احساسات خود را بدرستی ابراز کنند .یک مربی احساسی خوب در طول لحظات چالش برانگیز کودک را مورد حمایت و تشویق قرار می دهد و به او کمک می کند تا در لحظه های آرام به روش های مناسب بیان و مدیریت احساسات فکر کند .

در اینجا چند روش وجود دارد که مراقبان می توانند مربی احساسات باشند و در هنگام رشد این مهارت های مهم به کودکان کمک کنند:

 

با استفاده از کلمات ؛ احساسات را نامگذاری کنید

به کودکان کمک کنید تا یاد بگیرند که احساسات آنها نام دارند. از کلماتی مانند شاد ، غمگین ، عصبانی ، ناامید ، حسود ، خجالت ، یا تنها استفاده کنید. برای کودکان بسیار خردسال ، میتوانبد تصاویری از احساسات را تهیه و یا نقاشی کنید. وقتی عکسها را مشاهده می کنید با کودک در مورد احساسی که در تصویر هست گفت و گو کنید. احساسات ساده ای مانند شاد ، غمگین و عصبانی و ... . با بزرگتر شدن کودکان ، ممکن است بازتاب ها و گفتگوها طولانی تر شوند. به عنوان مثال ، یک مراقب ممکن است بگوید ، "بنظر میاد امروز بعد از رفتن پسر عمو به خانه ، ناراحت شدی . شاید دوست داری هنوز بازی کنی . اینجور وقت‌ها آدم احساس تنهایی می کنه . آیا چنین احساسی داری؟ "

 

نحوه سهیم شدن احساسات به روشهای مناسب را توصیف کنید
کودکان خردسال به چگونگی صحبت افراد در مورد احساسات گوش می دهند و روش های مناسب برای نشان دادن احساسات خود را از افراد اطراف خود می آموزند. با بیان تجربه خود ، به آنها کمک می کنید تا یاد بگیرند. بگذارید بشنوند شما از کلمات برای گفتن در مورد احساسات خود استفاده می کنید. "وقتی فقط بستنی وانیلی بود خیلی ناامید شدم. من واقعاً بستنی شکلاتی می خواستم! " یا "وقتی می بینم باد برگها را روی شاخه ها تکان میدهد احساس آرامش می کنم."

 

همه‌ی ما احساساتی داریم

به کودکان اجازه دهید بدانند که همه‌ی احساسات و صحبت کردن درباره آنها درست است. به آنها یادآوری کنید که آسیب رساندن به بدن یا احساسات دیگران یا از بین بردن اموال مورد قبول شما نیست . بگویید ، "من می دانم که وقتی برادرت کامیون را از تو می گیرد ، احساس عصبانیت می کنی. به او بگو که میخواهی آن را به تو برگرداند . "

از آنچه در کتاب ها یا فیلم ها می بینید کمک بگیرید و برای آموزش احساسات به کودک استفاده کنید . "به لبخند آن دختر کوچولو نگاه کن! وقتی در پارک تاب می خورد خیلی خوشحال است! "

 

 

  • ۱ نظر
  • ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۱۹:۴۴
  • مهربان بانو